جمعه های انتظار ...
مولای من کجایی سراغت را از کدامین کوچه بگیرم چند جمعه دیگر باید انتظارت را بکشم
از کدامین افق طلوع خواهی کرد کنار کدام جاده منتظرت بمانم بیا که جمعه های بی تو لطفی ندارد
هیچ انتظاری زیباتر از انتظار امدن تو نیست بیا و مرا از این انتظار رهایی بخش مولای من کاش بودی
میدانی که زمزمه های دلتنگی من با امدن تو پایان میرسد و شبنم چشمانم به گلهای پژمرده
طراوتی دوباره میدهد تو رفتی و من مانده ام و یک عالم دلواپسی تو رفتی و انتظارم را به جاده ها
پیوند زدی جمعه هایمان رنگ انتظار به خود گرفته اند و چه دشوار است در انتظار تک سوار ارزو ها
ماندن ای حضور پاک و روشن قلبم به تپش افتاده و انتظار دیدارت را می کشدبیا و چشمان منتظرم
را از چشم انتظار رهایی بخش و مردم را از کابوس انتظار رها کن و دلم را
به افق روشن میعاد گاه ظهورت راهی کن برای جمعه های پر از انتظارم بیا
مولای من مثل تو در هیچ جای دنیا یافت نمی شود
تو بهانه ای برای شکستن بغض های دلتنگی و تنهایی ام هستی تا کی باید تو را
در لا به لای رویاهای شیرین جستجو کرد چند بهار دیگر باید بدون حضور تو به خزان برسانم تو را
به شمیم یاس های کبود بیا که دیگر طاقت چشم انتظاری ندارم
بیا مولا که هتک حرمت کردند حریم حجر ابن عدی را شکستند بیا مولا که گفته اند هدف
بعدی شان عمه جانتان حضرت زینب (س) است بیا مولا ببین یاران با وفایت اماده اند تا دررکابت باشند بیاو
چشم همه دشمنان را کور کن و به همه انها بفهمان که ما شما را داریم و رهبری معظم که اگر
ایشان دستور صادر کنند ارتش دنیا نتوانند که جوابمان را بدهند
اللهم عجل لولیک الفرج